دل باز به عاشقی درافکندم


دل باز به عاشقی درافکندم

برداد به باد عهد و سوگندم
برداد به باد عهد و سوگندم
پیوست به عشق تا دگرباره
پیوست به عشق تا دگرباره
ببرید ز خاص و عام پیوندم
ببرید ز خاص و عام پیوندم
برکند به دست عشوه از بیخم
برکند به دست عشوه از بیخم
تا بیخ صلاح و توبه برکندم
تا بیخ صلاح و توبه برکندم
پندم بدهد همی شود در سر
پندم بدهد همی شود در سر
این بار که نیک نیک دربندم
این بار که نیک نیک دربندم
چون بستهٔ بند عاشقی باشم
چون بستهٔ بند عاشقی باشم
کی سود کند نصیحت و پندم
کی سود کند نصیحت و پندم
از مرهم وصل فارغم زیرا
از مرهم وصل فارغم زیرا
کز یار به درد هجر خرسندم
کز یار به درد هجر خرسندم
آخر شب هجر بگذرد بر من
آخر شب هجر بگذرد بر من
گر بگذارند روزکی چندم
گر بگذارند روزکی چندم